سایت بهاربیست

قالب وبلاگ

هیچکس - ثانیه های آخر ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثانیه های آخر ....

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یکشنبه 88/3/31 ساعت 11:18 عصر

لحظه نبودن نیستن ها ، اگر منت می نهی بر کلام من ، با حترام سلامت می گویم

 و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هدیه می دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد.

هر روز یادگاری هایت همدم من هستند و به حرفهای نگفته من گوش می دهند.

 و برایم دلسوزی می کنند. البته به روش خودشان که همان سکوت تکراری هست و

یادآوری خاطرات با تو بودن.. باز هم ستاره به ستاره جستجویت کردم.

ولی نیافتمت.

از کهکشان دلسپردگی من خسته شدی که تاب ماندن نیاوردی و بی خبر رفتی ؟

مهتاب کهکشان نیافتنی من ، آنقدر بی تاب دیدنت شده ام که دلتنگی ام را به قاصدک سپردم

 و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوی تو فرستادم.

روزها و شبها به دنبالت آمدند و تو را ندیدند. قاصدک هم برنگشت.

 شاید او هم شیفته نگاه مهربانت شد. باشد،

اشکالی ندارد. تو عزیزی ، اگه یه قاصدک هم از من قبول کنی ، خودش دنیایی است.

کاش یاسهایی که برایت پرپر شدند و به سویت آمدند، دوست داشتنم را برایت آواز

کنند.

نازنین ، هر پرنده سفر کرده ای از تو می خواند و هر غنچه ای که می شکفد،

 نام تو را بر زبان می آورد. نیم نگاهی به روزهای تنهایی ام کن و

 لحظه های زرد و بی صدای مرا تو آبی و ترانه باران کن.

بگذار باز هم قاصدک ترانه های من در هوای دلتنگی تو پرواز کند.

 همین حوالی بی قراری ها باز هم گلهای بی تابی شکفته.

 زیبای من. هر شب به یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره وجودم آب می شود.

تو هم به یاد بی تابی هایم شمعی روشن کن و بگذار مثل من بسوزد.

به یادتم هر لحظه.................................گل تقدیم شمادلم شکستبووووس



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    اگرچه مرا به ........ شنبه 88/3/30 ساعت 10:34 عصر

    اگرچه مرا به تنهایی خو داده‌ای، اما من هنوز نام تو را می‌خوانم، برای ابرها وقتی نمی‌بارند از تو می‌گویم تا ببارند، تا بغض‌شان بشکند، تو را شعر می‌کنم تا آهنگ معنی بگیرد، تا داغ دلم تازه شود. اینجایی در یاد من، کنار من، وقتی حوصله سر می‌رود، شکسته‌ام اما تو را در خاطر نمی‌شکنم...با من مانده‌ای گرچه با من نیستی و ترانه می‌خواند:شب حوصله می‌سوزد، وقتی که تو در خوابی ظلمت همه‌ی دنیاست



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    امشب قاصدک خیالم را فوت کرده ام،
    دیدمش،
    به سوى آسمان رفت،
    ماه را پشت سر مىگذارد و کهکشانها را رد خواهد کرد،
    چشم انتظار باش!
    نشانى تو را به او دادةام.
    به او خوب گوش کن،
    به تو خواهد گفت که چه اندازه دوستت دارم



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    تو مثل راز پاییزی .... جمعه 88/3/29 ساعت 10:43 عصر

    تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم

     تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم

     تو دریای ترینی آبی و آرام و بی پایان و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم

     تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف و من در آرزوی قطره های پاک بارانم

     نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    تا دلت نرفته برگرد... جمعه 88/3/29 ساعت 10:36 عصر

    love u

    صفائی بود دیشب با خیالت خلوت من را / ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم.
     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    سنگ در برکه ..... جمعه 88/3/29 ساعت 10:27 عصر

    سنگ در برکه می اندزمو می پندارم, با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد,
     
     کی به اندختان سنگ پیاپی در آب, ماه را میشود از حافظه‌ی آب گرفت???????



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    تو را...... جمعه 88/3/29 ساعت 10:15 عصر

    تو را در عین دوری دوست دارم ? تو را با این صبوری دوست دارم
     
     گل نرگس ? گل جاوید ایام ? تو را صد سال نوری دوست دارم . . .
     

    love



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    love جمعه 88/3/29 ساعت 12:20 صبح

    love



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    دل........ پنج شنبه 88/3/28 ساعت 11:59 عصر

    تنها بنائی که هر چه بیشتر بلرزه ، محکمتر می شه ، دله



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    دل با نگاهی سرد پرپر می شود پنج شنبه 88/3/28 ساعت 11:56 عصر

    شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست  دل با نگاهی سرد پرپر می شود



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    خانه
    مدیریت
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 



    :: کل بازدیدها ::
    54154


    :: بازدیدهای امروز ::
    34


    :: بازدیدهای دیروز ::
    38



    :: درباره من ::

    ثانیه های آخر ....

    مدیر وبلاگ : هیچکس[67]
    نویسندگان وبلاگ :
    سودا (@)[41]


    به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه پروانه صفتهای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید

    :: لینک به وبلاگ ::

    ثانیه های آخر ....


    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تولد .


    :: آرشیو ::

    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388


    :: لوگوی دوستان من ::




    :: خبرنامه ::