سایت بهاربیست

قالب وبلاگ

هیچکس - ثانیه های آخر ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثانیه های آخر ....

....بعد برو دوشنبه 88/4/8 ساعت 12:19 صبح

صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل ازدیدن تو سیر شود بعدبرو ای کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن آسمان پای پرت پیر شود بعد برو نازنینم تو اگر گریه کنی بغض من نیز می شکند خنده کن عشق زمین گیر شود بعد برو یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد باش ای نازنین خواب تو تعبیر شود بعد برو



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    اگه پیدا کردی دوشنبه 88/4/8 ساعت 12:10 صبح

    یک قطره اشک مى اندازم تو دریا - تا زمانى که پیداش کنى دوستت دارم. -

     اگه پیدا کردی اون وقت تو رو فراموش می کنم



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    سهم من دوشنبه 88/4/8 ساعت 12:9 صبح

    سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،

    نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب

    و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    چه زیباست به خاطر تو زیستن شنبه 88/4/6 ساعت 10:53 عصر

    چه زیباست به خاطر تو زیستن
    وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛
    و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن
    و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ایکاش میدانستی بدون تو،
    مرگ گواراترین زندگیست،بدون تووبه دورازدستهای مهربانت،
    زندگی چه تلخ وناشکیباست ایکاش میدانستی مرزخواستن کجاست 
    و ایکاش میدیدی قلبی را که فقط ؛
    برای تو می تپد....



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    باران... شنبه 88/4/6 ساعت 10:40 عصر

    امشب بوی باران تازه است

     

    التماس گریه بی اندازه است

     

    تازگی ها شب برایم اشناست

     

    من و شب هستیم، غم هم پیش ماست

     

    اسمان امشب کنارم امده ست

     

    انتظارم ، انتظارم امده ست

     

    عشق با الاله خلوت کرده است

     

    با نگاه لاله صحبت کرده است

     

    چشم من خاصیت شب بو گرفت

     

    شب به بوی اشک هایم خو گرفت

     

    می نویسم گاه زیبا ، گاه زشت

     

    مانده ام در لابه لای سرنوشت

     

    روز از گنجایش غم خالی است

     

    شب برای گریه هایم عالی است



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    عشق و دیونگی شنبه 88/4/6 ساعت 10:36 عصر

    یه روز عشق و دیونگی و محبت و فضولی داشتن قایم موشک بازی می کردن . تا نوبت به دیونگی رسید "" دیونگی همه رو پیدا کرد اما هر چه گشت اثری از عشق نبود !!! فضول متوجه شد که عشق پشت بوته گل سرخ قایم شده و دیونگی رو خبر کرد و دیونگی یه خار بزرگ برداشت و در بوته گل سرخ فرو کرد !! صدای فریاد عشق بلند شد !! وقتی همه به سراغش رفتند دیدند چشمانش کور شده است !!!!! دیونگی که خودشو مقصر می دونست تصمیم گرفت همیشه عشق را همراهی کند . از اون روز به بعد وقتی که هر کی عاشقه دیونه هم هست



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    دوست دارم شنبه 88/4/6 ساعت 10:30 عصر

    توی غربت چشات چیزیه که نمی خوام بدونم

     

    چون برق چشاتو دوست دارم

     

    اون نگاهاتو دوست دارم

     

    لحظه لحظه هاتو دوست دارم

     

    درد دلاتو دوست دارم

     

    تموم قصه هاتو دوست دارم

     

    عطر نفساتو دوست دارم

     

    اواز صدا تو دوست دارم

     

    این منم با تموم وجود

     

    میگم به خدا دوست دارم



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    عاشقانه جمعه 88/4/5 ساعت 11:1 عصر

    love



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    مینویسم از تو چهارشنبه 88/4/3 ساعت 1:52 عصر

    می‌نویسم از تو
    شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.
    تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
    پس ازِ یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
    و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی
    و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم
    همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
    نمی دانم چرا رفتی؟
    نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم
    و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
    نمی دانم کجا ، تا کی ، برای چه ،
    ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
    نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...!!.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    عشق.... یکشنبه 88/3/31 ساعت 11:43 عصر

    عشق



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    خانه
    مدیریت
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 



    :: کل بازدیدها ::
    54155


    :: بازدیدهای امروز ::
    35


    :: بازدیدهای دیروز ::
    38



    :: درباره من ::

    ثانیه های آخر ....

    مدیر وبلاگ : هیچکس[67]
    نویسندگان وبلاگ :
    سودا (@)[41]


    به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه پروانه صفتهای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید

    :: لینک به وبلاگ ::

    ثانیه های آخر ....


    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تولد .


    :: آرشیو ::

    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388


    :: لوگوی دوستان من ::




    :: خبرنامه ::