سایت بهاربیست

قالب وبلاگ

تیر 1388 - ثانیه های آخر ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثانیه های آخر ....

در عشق.. سه شنبه 88/4/9 ساعت 12:41 صبح

در عشق حداقل قطره ای جنون هست و در جنون هم همیشه دریایی از عشق!



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    درویشی قصه زیر را تعریف می کرد سه شنبه 88/4/9 ساعت 12:39 صبح

    درویشی قصه زیر را تعریف می کرد: یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود. وقتی مُرد همه می گفتند به بهشت رفته است آدم مهربانی مثـل او حتما ً به بهشت می رود. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فراگیر نرسیده بود و استـقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد. فرشته نگهبانی که باید او را راه می داد نگاه سریعی به فهرست نام ها انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به جهنم فرستاد. در جهنم هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود. مَرد وارد شد و آنجا ماند . . . چند روز بعد شیطان با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه فرشته نگهبان را گرفت و گفت: « این کار شما تروریسم خالص است! » نگهبان که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید: چه شده ؟ شیطان که از خشم قرمز شده بود گفت: « آن مَرد را به جهنم فرستاده اید و آمده وکار و زندگی ما را به هم زده.از وقتی که رسیده نشسته و به حرف های دیگران گوش می دهد و به درد و دلشان می رسد.حالا همه دارند در جهنم با هم گفت و گو می کنند یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند. جهنم جای این کارها نیست! لطفا ً این مَرد را پس بگیرید!! » وقتی قصه به پایان رسید درویش گفت: « با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند! »



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    می دونی ؟؟؟؟ سه شنبه 88/4/9 ساعت 12:22 صبح
    می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم

  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    ....بعد برو دوشنبه 88/4/8 ساعت 12:19 صبح

    صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل ازدیدن تو سیر شود بعدبرو ای کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن آسمان پای پرت پیر شود بعد برو نازنینم تو اگر گریه کنی بغض من نیز می شکند خنده کن عشق زمین گیر شود بعد برو یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد باش ای نازنین خواب تو تعبیر شود بعد برو



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    اگه پیدا کردی دوشنبه 88/4/8 ساعت 12:10 صبح

    یک قطره اشک مى اندازم تو دریا - تا زمانى که پیداش کنى دوستت دارم. -

     اگه پیدا کردی اون وقت تو رو فراموش می کنم



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    سهم من دوشنبه 88/4/8 ساعت 12:9 صبح

    سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،

    نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب

    و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    نهایت عشق یکشنبه 88/4/7 ساعت 1:42 صبح



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: سودا

    خیکی سخته یکشنبه 88/4/7 ساعت 1:38 صبح

    خیلی سخته که عزیزترین کس زندگیت ازت بخواد فراموشش کنی...

    خیلی سخته که سالگرد اشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری...

    خیلی سخته که روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای...

    خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یک نفر از دست بدی بعد بفهمی که دوست نداره....



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: سودا

    چه زیباست به خاطر تو زیستن شنبه 88/4/6 ساعت 10:53 عصر

    چه زیباست به خاطر تو زیستن
    وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛
    و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن
    و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ایکاش میدانستی بدون تو،
    مرگ گواراترین زندگیست،بدون تووبه دورازدستهای مهربانت،
    زندگی چه تلخ وناشکیباست ایکاش میدانستی مرزخواستن کجاست 
    و ایکاش میدیدی قلبی را که فقط ؛
    برای تو می تپد....



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    باران... شنبه 88/4/6 ساعت 10:40 عصر

    امشب بوی باران تازه است

     

    التماس گریه بی اندازه است

     

    تازگی ها شب برایم اشناست

     

    من و شب هستیم، غم هم پیش ماست

     

    اسمان امشب کنارم امده ست

     

    انتظارم ، انتظارم امده ست

     

    عشق با الاله خلوت کرده است

     

    با نگاه لاله صحبت کرده است

     

    چشم من خاصیت شب بو گرفت

     

    شب به بوی اشک هایم خو گرفت

     

    می نویسم گاه زیبا ، گاه زشت

     

    مانده ام در لابه لای سرنوشت

     

    روز از گنجایش غم خالی است

     

    شب برای گریه هایم عالی است



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    <      1   2   3   4   5      >

    خانه
    مدیریت
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 



    :: کل بازدیدها ::
    51955


    :: بازدیدهای امروز ::
    10


    :: بازدیدهای دیروز ::
    1



    :: درباره من ::

    ثانیه های آخر ....

    مدیر وبلاگ : هیچکس[67]
    نویسندگان وبلاگ :
    سودا (@)[41]


    به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه پروانه صفتهای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید

    :: لینک به وبلاگ ::

    ثانیه های آخر ....


    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تولد .


    :: آرشیو ::

    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388


    :: لوگوی دوستان من ::




    :: خبرنامه ::