سایت بهاربیست

قالب وبلاگ

تیر 1388 - ثانیه های آخر ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثانیه های آخر ....

می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت ؟ جایی که می ری مردمی داره که می شکننت ، نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی ، تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری ، قلب می ذارم که جا بدی ، اشک می دم که همراهیت کنه ، و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم . (احمد شاملو)



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    نخواهی رفت... یکشنبه 88/4/14 ساعت 11:31 عصر

    نمی گویم فراموشم مکن هرگز،ولی گاهی به یاد آور، رفیقی را که می دانی نخواهی رفت از یادش



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    زندگی درک همین امروز است یکشنبه 88/4/14 ساعت 11:29 عصر

    زندگی درک همین امروز است ، ظرف دیروز پر از بودن توست ،

     شاید این خنده که امروز دریغ کردی ، آخرین فرصت همراهی ماست



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    تکرار خاطرات.... یکشنبه 88/4/14 ساعت 11:0 عصر

    بلور اشک های من همان آغاز تنهایی است

    مرور خاطرات دل عجب تکرار زیبایی استگل تقدیم شما



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    می توان.... یکشنبه 88/4/14 ساعت 10:50 عصر

    می توان سالهای طولانی
    در سراپرده ی سکوت و خیال
    بی خبر از هرآنچه می دانی
    ماند در فکر یک امید محال

    می شود سالهای سرگردان
    روی امواج سرد اقیانوس
    برسرتکه سنگ های گران
    نقش زردی کشید از فانوس

    می توان بی گمان و بی تردید
    ذوب شد در تمام ثانیه ها
    با همه شور و شوق و بیم و امید
    رفت تا انتهای آینه ها

    می شود عاشقانه تنها زیست
    زیر یک سایبان خشک سپید
    یا شبی بی بهانه سیر گریست
    مثل مرغی کز آشیانه پرید

    می توان سالها مسافر بود
    درخم و پیچ جاده های جنوب
    به امید نگاه آخر تو
    آن نگاه عمیق?زیبا?خوب.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    من راز تو را ز آینه پرسیدم یکشنبه 88/4/14 ساعت 10:49 عصر

    من راز تو را ز آینه پرسیدم
    پنهان ز نگاه تو"تو را می دیدم
    گفتی که مرا کسی کنون می پاید
    من هیچ نگفتم و فقط خندیدم.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    ؟؟؟؟؟؟ یکشنبه 88/4/14 ساعت 10:48 عصر

    به سمت کدام ابدیت
    ثانیه های دو راهی
    ما را
    بدرقه میکنند
    که
    حتی توقف
    خود مسیری است که
    نمیدانیم
    دستان من و تو
    در چیزی
    بین
    دو انتخاب متوقف شدند
    آیا
    ثانیه های انتخاب
    ابدی میشوند؟



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    دست دلم را گریه روکرد شنبه 88/4/13 ساعت 10:47 عصر

    شبی غم با دل من گفتگو کرد مرا با چشمهایت روبرو کرد
    دلم می گفت هرگزعاشقت نیست ولی دست دلم را گریه روکرد



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    تا بفهمی دل تنگی چه دردی داره . شنبه 88/4/13 ساعت 10:42 عصر

    می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو می کنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره ، تا بفهمی دل تنگی چه دردی داره .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    اشتباهه؟؟؟؟ شنبه 88/4/13 ساعت 10:41 عصر

    اگه تورو خواستن اشتباهه ، اگه با تو بودن اشتباهه ، اگه عاشق تو بودن اشتباهه ، اگه واسه تومردن اشتباهه پس تو بهترین و قشنگترین اشتباه زندگی من هستی .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    <      1   2   3   4   5      >

    خانه
    مدیریت
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 



    :: کل بازدیدها ::
    51948


    :: بازدیدهای امروز ::
    3


    :: بازدیدهای دیروز ::
    1



    :: درباره من ::

    ثانیه های آخر ....

    مدیر وبلاگ : هیچکس[67]
    نویسندگان وبلاگ :
    سودا (@)[41]


    به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه پروانه صفتهای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید

    :: لینک به وبلاگ ::

    ثانیه های آخر ....


    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تولد .


    :: آرشیو ::

    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388


    :: لوگوی دوستان من ::




    :: خبرنامه ::