سایت بهاربیست

قالب وبلاگ

هیچکس - ثانیه های آخر ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثانیه های آخر ....

آن روز که سحراب نوشت.... سه شنبه 88/2/29 ساعت 1:16 صبح

آیا آن روز که سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی باید کرد

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

باید اینجور نوشت:

هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبارست.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    دوستت دارم..... سه شنبه 88/2/29 ساعت 1:13 صبح

    چشمانم را روی هم میگذارم و در سکوت شب فریاد میزنم،

     فریادهایم گم میشود ولی تو پیدا نمیشوی ، تو برایم مفهوم بودنی ، مفهوم هر چه که هست .

    قشنگ ترین واژه ها را در کنار هم میگذارم ،

    شاید بتوانم شفاف ترین شبنم هایی را که در وجودم و درون آینه ی چشمانم حلقه میزند به احترامت هدیه کنم .

     کاش میتوانستم واژگانم را آنقدر رام کنم که مهربانی تو را به تصویر کشد...

    دوستت دارم....

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    عشق من.... یکشنبه 88/2/27 ساعت 11:47 صبح


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    عشق آن نیست که ..... یکشنبه 88/2/27 ساعت 11:38 صبح

                    عشق آن نیست که هر لحظه کنارش باشی...

    عشق آن است که هر لحظه به یادش باشی...

        به یادتم هر لحظه...

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    مهم نیست.... یکشنبه 88/2/27 ساعت 1:47 صبح

    مهم نیست که فردا چی میشه مهم اینه که امروز دوستت دارم ،

     

    مهم نیست فردا کجایی مهم اینه هر جا هستی دوستت دارم ،

     

    مهم نیست تا ابد با هم نباشیم مهم اینه تا ابد دوستت دارم ،

     

    مهم نیست قسمت چی میشه مهم اینه قسمت شد دوستت داشته باشم ...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    سکوت را می پذیرم.... یکشنبه 88/2/27 ساعت 1:43 صبح

    سکوت را می پذیرم اگر بدانم ? روزی با تو سخن خواهم گفت

     تیره بختی را می پذیرم اگر بدانم ? روزی چشمان تو را خواهم سرود

     مرگ را می پذیرم اگر بدانم ? روزی خواهی فهمید ? که" دوستت دارم "



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    عشق نداشتن و بخشیدن.... شنبه 88/2/26 ساعت 10:28 عصر

    عشق نداشتن و بخشیدن

    ومن بخشیدم

    و تو را بخشیدم به همو نایی که تنها تعریفشون از عشق تملک عشق بود

    حتی یک لحظه ام احساس نکردم دارمت

    بجشیدمت.....

    حتی یک لحظه هم برای داشتنت تلاش نکردم و اونا تو گوشت زمزمه کردند:عشق یعنی تملک معشوق

    ومن هرگز مالک تو نبودم

    و تو گمان کردی عاشق نیستم

    و بودم.........

    رفتی............

    و دلم هنوز زمزمه می کند.

    عشق نداشتن و بخشیدن..........



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    زندگی به من آموخت شنبه 88/2/26 ساعت 10:13 عصر

    زندگی به من اموخت چگونه اشک بریزم ولی به من نیاموخت چگونه سرازیرش کنم

    زندگی به من اموخت چگونه دوست داشته باشم ولی به من نیاموخت چگونه فراموش کنم

    اگر ادم زندگی را دوست می داشت هرگز در اغاز تولد نمی گریست

    تولد با گریه،کودکی با با بازی،جوانی با...،عشق با لذت،پیری با حسرت،تکرار با

    ابدیت.........

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    لاو شنبه 88/2/26 ساعت 10:1 عصر


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: هیچکس

    <   <<   6   7      

    خانه
    مدیریت
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 



    :: کل بازدیدها ::
    54314


    :: بازدیدهای امروز ::
    24


    :: بازدیدهای دیروز ::
    48



    :: درباره من ::

    ثانیه های آخر ....

    مدیر وبلاگ : هیچکس[67]
    نویسندگان وبلاگ :
    سودا (@)[41]


    به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه پروانه صفتهای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید

    :: لینک به وبلاگ ::

    ثانیه های آخر ....


    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تولد .


    :: آرشیو ::

    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388


    :: لوگوی دوستان من ::




    :: خبرنامه ::