تو را در عین دوری دوست دارم ? تو را با این صبوری دوست دارم
گل نرگس ? گل جاوید ایام ? تو را صد سال نوری دوست دارم . . .
نوشته شده توسط: هیچکس
رد پای اشک هایم را بگیر ، تا بدانی خانه عشق کجاست . . .
نوشته شده توسط: سودا
سهم هر کسی که باشی خوش به حال روزگارش، آخه پاییز و زمستونش میشه رنگ بهارش
نوشته شده توسط: سودا
تنها بنائی که هر چه بیشتر بلرزه ، محکمتر می شه ، دله
نوشته شده توسط: هیچکس
شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست دل با نگاهی سرد پرپر می شود
نوشته شده توسط: هیچکس
دستهایم برایت شعر می نویسد اما تو هرگز نخواهی خواند آتش عشق در چشمانم غوطه ور می زند ولی تو هرگز نخواهی دید نه تو هرگز مرا نخواهی فهمید و من با این همه اندوه از کنارت خواهم گذشت و باز تو درک نخواهی کرد
نوشته شده توسط: هیچکس
چنان عاشق چنان دیوونه حالم
که می خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همین دیوونه حالیم
یه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
نوشته شده توسط: سودا
چه لطیف است حس آغازی دوباره،
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس...
و چه اندازه عجیب است، روز ابتدای بودن!
و چه اندازه شیرین است امروز...
روز میلاد...
روز تو!
روزی که تو اغاز شدی!
تولدت مبارک...
نوشته شده توسط: سودا
خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
:: کل بازدیدها ::
53981
:: بازدیدهای امروز ::
40
:: بازدیدهای دیروز ::
1
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: دسته بندی یادداشت ها::
تولد .
:: آرشیو ::
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
:: لوگوی دوستان من ::
:: خبرنامه ::