وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من در انتظار امدنش نشستم
وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی او تمام شد
من اغاز شدم
و چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن
مثل تنها مردن!
نوشته شده توسط: سودا
خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
:: کل بازدیدها ::
54174
:: بازدیدهای امروز ::
54
:: بازدیدهای دیروز ::
38
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: دسته بندی یادداشت ها::
تولد .
:: آرشیو ::
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
:: لوگوی دوستان من ::
:: خبرنامه ::